، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

امیر عباس پسر گلم

شیرین زبونی امیر عباس

1393/11/9 0:08
نویسنده : مامان
291 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم سلام آرام امیدوارم حالت خوب باشه و ساحل زندگیت همیشه آرام و آرامش بخش باشه بوسبوسبوس

عزیزکم الآن که این مطلب رو میذارم شما خواب هستید آخه امروز خیلی خسته شدید منزل دایی مامان مولودی بود به مناسبت ولادت امام حسن عسگری و شما هم بعد از اتمام جلسه حسابی با دخترخانومای ناز خاله جون مامان ،منظورم دوقلوها دنیا و سونیا هست حسابی بازی کردی البته اولش که اصلا تحویلشون نگرفتی بعد از اونکه حسابی اشک کوچولو ها را در آوردی مشغول بازی شدی. شاید بپرسی چرا اشکشون و در آوردم ؟دنیا و سونیا گریه میکردن و میگفتن  بیا  با هم بازی کنیم و مرتب یا به من میگفتن که خاله به امیر عباس بگو با ما بازی کنه و یا به مامانشون شما هم که تا خودتون کاری را نخواهید انجام نمی دید حتی بازی کردن خجالتخجالت

یه جمله بامزه که امروز گفتی که همه خیلی خوششون اومد این بود

خاله:طرز نگاه امیر عباس  منو خیلی یاد امین جون (دایی جون شما)میندازه .امیر عباس ،منو نگاه

امیر عباس :(در حال نگاه کردن به خاله با چشای خیلی باز  )ببین چشام آبیه ،آبیه قه قههقه قههقه قهه

بعدش خاله کلی خندید و شما را حسابی بوسیدبوسبوسبوسبوس

پسندها (3)

نظرات (1)

مامانی علی(زینب)
14 بهمن 93 2:03
مامان
پاسخ